۲۲۶_ سال نو
امیدوارم سال جدید به حق امیرالمومنین(ع)، سال خیلی خوبی باشه برای همه.⚘
بریم ۱۴۰۴
امیدوارم سال جدید به حق امیرالمومنین(ع)، سال خیلی خوبی باشه برای همه.⚘
بریم ۱۴۰۴
بعد از کلی فکر و خیال ک ناراحتی و سبک سنگین کردن بالاخره تصمیم گرفتم برم دیپلم جدید بگیرم و این یعنی شروع از نقطه صفر.
رفتم آموزش و پرورش و کلی مدارک خواستن که از مدارس قبلی تحصیلیم باید بگیرم به صورت دستی.
بعد برام عجیبه که مگه نباید آموزش و پرورش منطقه خودش تمام اینارو داشته باشه؟🤣
تا بخوام اینارو جمع کنم و یک استعلام هم گفتن تو سایت باید بگیرم برای مدرک سیکلم فکر کنم یک ماهی طول بکشه.
توکل به خدا برام دعا کنید تو این مسیر جدید موفق باشم و اینقدر استرس نداشته باشم.
دانشگاه قبول شدم، رشته زبان و ادبیات عربی.
یکی از دانشگاه های خوب و معروف غیردولتیه.
نمیدونم ثبت نام کنم یا نه.
چهار ساله و تا بخواد تموم بشه ۳۴ شدم.
نمیدونم برم از صفر شروع کنم دیپلم تجربی بگیرم و کنکور تجربی بدم یا همینو ثبت نام کنم.
چقدر اشتباه داشتم.
چقدر من نا آگاه بودم آخه.
چقدر با زندگی خودم بازی کردم.
آخه چقدر یک آدم میتونه سهل انگار باشه!
چند روز دیگه اول مهره و روز بازگشایی مدارسه.
فقط یک بار.. .ایکاش فقط یک بار فرصت داشتیم تو زمان سفر کنیم و به گذشته برگردیم.
با این حال که اصلا دلم برای مدرسه تنگ نشده، ولی دلم میخواست فقط یک بار به اون دوران برگردم و از نو همه چیزو شروع کنم.
با آگاهی و عقلانیت بیشتر.
ایکاش میشد.
شاید بگید الانم دیر نیست و از نو شروع کن.
ولی تو پست قبل توضیح دادم دارم تلاشمو میکنم ولی نمیشه.
چون آجرهای اول خشت های اولو کج چیدم.
خشت اول گر نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج
😔
ایکاش یکی بود بهم میگفت باید چیکار کنم.
حس سرگردونی و پوچی و بی فایدگی دارم.
ازدواجو که قبلا غرهامو زدمو میدونید.
حالا این که کار نمیکنم و شغلی ندارم هم اضافه شده.
داشتم حساب میکردم تو ذهنم دیدم تقریبا سه ساله دنبال کار میکردم.
چند جا هم مصاحبه رفتم یا اونا منو نخواستن یا خواستنو من شرایطشونو قبول نکردم.
از مسیر تحصیلیم هم به شدت ناراضی اَم.
من نباید هنرستان میرفتم، نباید میرفتم کاردانی.
باید کنکور میدادم و شانسمو امتحان میکردم.
من باید پیش دانشگاهی رو حتما میخوندم.
باید تو دبیرستان انسانی یا تجربی میخوندم نه هنر.
حالا من یک دختر ۳۰ ساله اَم با مدرک ارشد و بیکار و تنها و سرگردون.
من از همه چیز عقبم.
قلبم خراشیده شده.
بخاطر تمام این حس ها امسال برای اولین بار کنکور سراسری دادم.
حالا که سوابق تحصیلی تو کنکور تاثیر داره و من هنر خوندم و کنکور انسانی دادم یعنی یک بخش زیادی از شانسم حذف شد.
برای انتخاب رشته روزانه و نوبت دوم مجاز نشدم ولی بقیه رو مجاز شدم، اما دیگه دلم نمیخواست دانشگاه های غیرانتفاعی و آزاد و فلان برم.
بر اساس سوابق تحصیلی رشته های غیرمرتبط زیادی زدم دولتی که اصلا نمیدونم چی بشه.
اصلا قبولم بشم نمیدونم مدرک پیش دانشگاهی میخوان چیکار کنم.
برای معدل پیش دانشگاهی، معدل کاردانیمو زدم.
نمیدونم اصلا چیکار دارم میکنم، انگار میخوام از اول شروع کنم ولی اینقدر کج و اشتباه پایه هر چیو چیدم که بازم نمیشه درستش کرد.
دلم میخواد برم دیپلم تجربی بگیرم سال های بعد کنکور تجربی بدم.
من لیاقتم این بود که دانشگاه دولتی درس بخونم.
من دختر باهوشی بودم تو درس ولی هیچ وقت تو سنین نوجوانی هدفی نداشتم.
اصلا هیچ هدفی برای زندگی و کار نداشتم.
فکر میکردم خب حالا یک لیسانسی میگیرم در همین حینم ازدواج میکنم.
نگاهم خانه داری بود.
اصلا فکرشو نمیکردم اومدیمو ازدواج نکردی پلن بعدیت چیه؟
چیزی که الان توش گیر افتادم.
آخه چرا اینطوری شد چرا اصلا عقلمو به کار ننداختم اون روزها، فکر میکردم بهترین تصمیمارو دارم میگیرم.
در صورتی که اشتباه بودن.
چرا این همه اشتباه داشتم! حالا هم که میخوام جبرانشون کنم نمیشه.
آخه من چیکار کنم؟؟ این چه وضعیه برای خودم ساختم؟؟
مهشید ادامه سال تولدته چهار رقمو اعداد انگلیسی بزن
تو این چند سال خیلی به این فکر میکنم که چرا محکوم شدم به تنهایی و دنبال دلیلش میگردم.
هر دلیلی به ذهنم اومد گفتم باشه الانم که ۳۰ ساله هستم تلاشمو میکنم رفعش کنم.
هر چند که دیر شده.
خیلی دیر شده ولی دارم تلاش میکنم.
یکی از اقداماتم این بود که خودمو به چند تا معرف ازدواج معرفی کردم.
تو این چند ماه شاید نزدیک ۴۰ تا خواستگار زنگ زده که چند تاشون با تماس مادرها نتیجه حاصل نشده و اکثرشون به مرحله تلفنی حرف زدن منو پسر رسیده و عکسشونو دیدم.
تعدادی هم حضوری دیدم.
هر کسی معرفی میپرسه چرا فلانیو قبول نکردی بهونه های تفاوت اعتقادی و سیاسی یا فرهنگی میارم.
ولی اینجا نمیخوام دروغ بگم.
دلیلش اینه که هیچ کدوم به دلم نمیشنن، این حرف شاید زیبا نباشه ولی دیدید تخمه های آفتابگردون ابعاد مختلفی دارن؟ تو سرند اول اون درشت ها و خوشگلارو جدا میکنن، سرند دوم، سرند سوم و آخرش تخمه های ریز و پوک می مونه.
این موارد هم شاید سرند هفتم باشن.
از لحاظ ظاهر به هیچ عنوان، به هیچ عنوان مورد قبولم نیستن.
فرض کنید یک تیکه طلا افتاده بین یک عالمه مس و باید از بین مس ها یکیو انتخاب کنه، خب معموله نمیتونه!
پسرهایی که سنشون برای مناسب بوده و شرایط و ظاهر و خانواده خوب داشتن الان دو تا هم بچه دارن.
خیلی برام زجر آوره تو این مخمصه افتادم.
اصلا هم نمیتونم تن بدم به ازدواج با این موردهایی که حتی به فکرمم خطور نمیکنه بتونم همسرشون باشم، دلم واقعا گرفته و این دل پری نمیدونم راه علاجش چیه!
نمیخواستم گریه کنم ولی باز گریه ام گرفت.
😔
در چنین ماهی یعنی خرداد
و در سال ۱۳۹۰، یعنی ۱۳ سال پیش این صفحه را ساختم.
چقدر بزرگ شدم، چقدر زود گذشت....
یعنی من اگر اون سال ازدواج کرده بودم و بچه دار میشدم الان به جای تبریک تولد وبلاگم باید جشن تولد ۱۳ سالگی فرزندمو میگرفتم:))
تقریبا دو سال پیش که سونوی تیروئید انجام دادم و متوجه شدم تیروئید چپم ندول داره.
دکتر گفت چیز مهمی نیست هر وقت حال و حوصله داشتی برو fna نمونه برداری انجام بده.
منم پارسال رفتم این کارو انجام دادم و خداروشکر جواب پاتالوژی خوش خیم بود.
امسال ام آر آی کمر انجام دادم و دکتر ندول تیروئیدم را هم دیده بود، و در ادامه جمله اش چیزی نوشته بود که نگرانم کرد.
به معنی آب آوردن بود.
رفتم دکتر غدد گفت فکر کنم یک بار دیگه باید نمونه برداری کنی، بعد گفت: قبلش یک سونو انجام بده ببینم اندازه اش تغییر کرده یا نه.
خلاصه که این هم از تیروئید من که به جز غم باد نمیتونم اسم دیگه ای براش بذارم.
نتیجه اون همه غم و استرس و فشار و حرف های نگفته و بغض های قورت داده همین میشه.
فعلا باهاش رفیق شدم، بهش گفتم حالا که هستی آروم و خوش اخلاق و بی آزار بمون با هم دوست باشیم.
🙂
عارضم به خدمتتون که دکتری قبول نشدم و کاملا طبیعی بود که قبول نشم. 😅
درس که نخونده بودم به کنار، روز کنکور هم حالم خوب نبود.
البته میدونستم قبول نمیشم ولی خب دوست داشتم تجربه اش کنم، اما واقعا دوست دارم دکتری بخونم و لازمه اش اینه که درس بخونم برای کنکور.
با شناختی که از خودم دارم درس بخون برای کنکور نیستم.😁
پس هیچی دیگه مگر معجزه بشه که قبول بشم.
امروز کنکور دکتری دارم و حتی یک خط هم درس نخوندم.
یعنی دریغ از یک کلمه😂
فقط دارم میرم که هزینه ۶۰۰ هزار تومانیِ ثبت نامم حیف نشه.
ببینیم چه خبره، اولین بار هست که کنکور دکتری شرکت میکنم.
توکل به خدا 🥰