86-
ولی اینکه آشپزی کنن / کم کم به خاطرات می پیونده و بعده چند وقت همون دختر خانوم ها ازدواج میکنن
و دیگه از اشپزی خبری نیست
عادی میشه دیگه ...
مطئنم وقتی نوه دار بشم با تعجب ازم میپرسه
مامان بزرگ واقعا قدیما تو خونه آشپزی میکردن ؟مگه میشه ؟؟
مثله من که زحمت ها و کارهای خانوم های قدیم در ذهنم نمیگنجه .. البته بیشتر روستاییهاشون
اینکه وقته نماز صبح بیدار میشدن و دیگه نمیخوابیدن .. از صبح تا شب فقط کار میکردن کار
یه نمونش اینه :
شیر /ماست/ پنیر/ کره/دوغ/ قره قوروت /کشک .. همه اینارو خودشون درست میکردن
کشک .. همین کشکی که امروزه تو همه سوپرمارکت ها پیدا میشه
نه طعم زیاد خوشایندی داره نه ...!!!
چند ساله پیش از این کشک های خشک خریده بودیم .. همینطوری مونده بود تو کابینت
دیروز یه مقدارشو ریختم تو ظرف و آبه جوش ریختم روش .. چند ساعت که گذشت
کشک هارو ساییدم... یه ظرف هست که مخصوص این کاره
نمیدونم دیدین یا نه !! ولی واقعا تجربه جالبی بود ...
اینم عکسه همون ظرفه :
![]()
اینم یه مدله دیگشه :
![]()
آش رشته هم پخته بودم .. دیگه واقعا جاتون خالییییی
....
برای یه دختر تو سنه من اینکارها نمیدونم شاید افت داره .. شاید تو کلاسمون نیست شاید شاید وشایدهای
دیگه
ولی من دوست دارم تجربه های جدید رو ..
دوست ندارم وقتی تو یه جمعی قرار گرفتم که دارن در مورد کشاورزی یا تهیه مواده لبنی .. یا همین درست
کردنه قره قوروت حرف میزنن بشینم عینه هــ دو چشم نگاهشون کنم
_______________
+ دیروز برای برنامه فرش سپید
یکی از فامیلامون کار دستی فرستاده بود ... البته نه من اون فامیل رو
میشناسم نه اون منو
از فامیلی تَکِـش شناختمش ... نشناختما ولی فهمیدم فامیله ...آفرین عزیزم کارِت خوشگل بود 