100-ماجراهای منو رسانه ملی- - - - رادیوهفت
حالا نه که خیلی ماجرا با رسانه ملی داشتم 
بچه که بودم هر روز صبح یه برنامه شبکه یک داشت .. صبح به خیر ایران بود ..
مجری هم اون زمان اقای نظام اسلامی بود .. من این برنامه رو نگاه میکردم
نمیدونم شاید 5 یا 6 سالم بود .. همیشه شماره تلفن زیر نویس میکردن
شماره رو یاد داشت کردمو و رفتم سمته تلفن ..میخواستم از برنامشون تشکر کنم
حالا میبینم چه ادمه خوش شانسی هم بودم که خط ازاد بود و یه خانوم تلفن رو برداشت گفت الو
گفتم الو سلام میخواستم بگم .... یهو خانومه گفت میخوام نگی و گوشی رو قطع کرد
منم خیلی ناراحت شدم .. من فقط میخواستم تشکر کنم ولی ...!!! 
این شد که دیگه به هیچ برنامه ای زنگ نزدم حتی عمو پورنگ ..البته عمو پورنگ اون اولا فقط کد پستی
داشت: 4343-19395حفظما
برنامه رنگین کمان که اون زمان عروسکش* چرا* بود ( دوسش میداشتم )

اونا هم یادم نمیاد شماره تلفن داشتن یا نه
خیلی مدت گذشتو گذشت تا تلفن های همرا ه باب شد و شماره اس ام اس اعلام میکردن
دقت کنین* اس ام اس * یه مدت هی مجریها میگفتن شماره اس ام اس ما اینه و اس ام اس بزنین
منم به این جمله عادت کردم
یهو دیدیم میگن پیامک
.. وای اولین بار که این کلمه رو شنیدم از زبان ازده نامداری بود اینقدر
خندم گرفت/بعد دیگه پیامک هم عادی شد و بعضی میگفتن پیام کوتاه !
بگذریم
قاعدتا پیامک زدن به یه برنامه خیلی راحته ولی شاید به خاطره اون خاطره بده بچگیم حتی یک بار هم پیامک نزدم
یا احساس کردم که کاره بیهوده ایه و بین این همه پیامک ماله منو نمیخونن
تا رسیدیم به برنامه ماه محبوب .. مجری محسن افشانی بود .. خب خاطره ماه عسل خیلی شیرین بود و
پیامک دادم که فکر نمیکنین مجری قبلی بهتر بود ؟
البته بعده ده روز مجری عوض شد چون خیلی ها نظره منو داشتن

.....
دیگه یادم نمیاد فکر کنم پیامکه بعدی هم برای ماه عسله 90 دادم .. روزه اخره برنامه
نوشتم حیف حیف که داره تموم میشه : (
ساله تحویل 91 خیلی برام قشنگ بود .. بعده عید دنباله فیلم های اون برنامه میگشتم که دانلود کنم
توی جستجو هام متوجه شدم : ای دل غافل
احسان علیخانی مجری برنامه اینجا شب نیست از شبکه رادیویی جوان بوده .. و من یک بار هم گوش نداده بودم
میدونستم دیگه اون برنامه رو اجرا نمیکنه ولی شدم از مخاطب های برنامه .. تو سایته اینجا شب نیست
چند بار نظر دادم .. موضوع یکی از برنامه ها * دوست * بود
منم پیام دادم که من دوست دارم دوستم دوسته خودم بمونه و با هیچکسه دیگه دوست نشه و البته میشه گفت توقع غیر منطقی !
حالا میرسیم به اصله ماجرا :
به لطفه ویرایش کننده پیام ها . پیام من که یه کم طولانی بود رو حذف کرده و یه چیزه تقریبا بی معنی شده بود
و درست همون شب طوفان مهردادیان پیام منو خوند
یه جورایی یخ کردم خیلی حس خوبی بود
و میرسیم به اصله اصله مطلب که کلا هدفه از این پست همین اصله اصله مطلبه
من عاشقه برنامه رادیو هفتم از شبکه اموزش سیما هستم (البته سال 92 برنامه ندارن)
مخصوصا برنامه ی پنج شنبه ها که یه موضوع رو میگن و هر کس پیامک میفرسته و منصور ضابطیان به
صورت انلاین پیام هارو میخونه
هفته پیش موضوع برنامه درخت بود
منم طبق برنامه های گذشت پیامک زدم ولی اینبار چند تا پیامک زدم
یکی این بود که دوست دارم درخته ژله داشته باشم
یکی دیگه اینکه دوست دارم درخته لوازم های هنری داشته باشم مثله گواش(چون لوازم های هنر گرونه)
و یکی دیگه : دوست دارم درخته بادکنک داشته باشم
اقای ضابطیان داشت پیامک میخوند که

یهو گفت :
دوستی هم گفته من دوست دارم درخته بادکنک داشته باشم
اون لحظه اینقدر خوشحالللللللللل شدممممممممممم که نگو .. خیلی حسه قشنگی بوددد
این شد که گفتم بیام این خوشحالی رو به شما هم القا کنم 
فعلا