16 - دل نوشته .....
سلام ..
باورم نمیشه امروز 9 اسفنده .. چه قد سال نود زود گذشت ... امسال با بقیه سالها خیلی فرق داشت ..
اتفاقات جدیدی افتاد که سالهای گذشته تجربه نکرده بودم ...
از تصمیماتی که تو این سال گرفتم خیلی راضی ام ... و اگر هزار بار هم به سال نود برگردم بازم همین تصمیمات رو
میگیرم ..
چیزای زیادی فهمیدیم ...
فهمیدم هنوز چشممامون باز نشده و ظاهر بینیم ... آخه امسال یه چیزی منو خیلی اذیت کرد
نمیدونم چرا رو این قضیه حساس شدم .اینکه چرا فرق یه ادمی که واقعا خوشگله و ادمی که با کلی ارایش و
بینی عمل کردنو گونه گذاشتن ولنز های رنگی گذاشتن خودشو خوشگل کرده رو نباید بفهمیم ..؟؟؟؟
یه فرقی بین این دوتا بایدم باشه یا نه ؟؟؟؟ به نظره من که خدا هیچ بنده ای رو زشت نیافریده و هرکس
زیبایی خاص خودش رو داره .. ولی اینکه چهره بدون ارایشه شخصی که میگن خیلی خوشگله رو در نظر میگیرم
میبینم نه اصلا اونقدرا که ازش تعریف میکنن خوشگل نیست !!!
فهمیدم به نزدیک ترین دوست هم نمیشه اعتماد کرد .. دوستی که مطمئنی رازداره و بهترینه ..آخرش میفهمی
که میخواسته به تو ضربه بزنه .. و البته خداروشکر که زود فهمیدم و کار به جایی نرسید که ضربشو بزنه 
راستی چه قدر آدم های خودخواه زیاد شده .. ادمایی که هیچی نیستنو کلی اعتماد به نفس دارن .. همین دیروز بود که آه نالشون به اسمون میرفت .. حالا همچین اعتماد به نفسی پیدا کردن.....!!!
و دلم برای چند چیز خیلی تنگ شده .. برای معلم های دوران ابتداییم ... برای دوست اوله دبستانم .. چه دوسته خوبی بود ..ساله اول ابتدایی با هم همکلاسی بودیم .. ولی ساله دوم تو یک کلاس نبودیم و دو ماه از سال تحصیلی گذشت که خونشونو از اون محل بردن و من دیگه ازش خبری ندارم
آخی الان حتما خیلی بزرگ شده و اگرم تو خیابون ببینمش نمیشناسمش
....همین
فعلا 
...