196_ باگ
وبلاگم تبدیل شده به شرح حال نویسی .
دوست نداشتم اینطوری باشه و فکر نمیکردم روزی به این مراحل برسم .
باگ خودمو پیدا کردم ، وقتی یک اتفاق کوچیک تو زندگیم میفته ذهنم میپره به گذشته و تمام خاطرات بد یادم میفته ، بخاطر همینه که بی تاب میشم و توانمو از دست میدم .
فکر میکنم اگر اونا اتفاق نمیفتاد الان به این جا نمیرسیدم که سر کوچیک ترین مسائل آزار ببینم .
ایناست که اذیت میکنه .
آدم هایی که اذیتم کردن در صحت و سلامتی و شادی کامل دارن زندگی میکنن ...
بعد من دارم ذره ذره آب میشم ....
دلم معجزه میخواد ، یک معجزه
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۰/۰۴/۰۸ ساعت 1:25 توسط ˙·٠ я u b y ٠·˙
|