28 - به همین راحــــــــتی !
سلام ..
من همیشه همینطور بودم .
بار اولم نیس . 
اینکه وقتی یه کار مهم دارم میرم کارای دیگه رو انجام میدم 
فردا امتحان دارم و به جای اینکه بشینم درس بخونم نشستم عکــس هنـرمند های محبـ
ـوب
خودم رو در قسمت other قالب وبلاگم گذاشتم 
( حالا انگار نمیشه یه روز دیگه این کارو انجام بدم !! 
)
یادمه وقتی اول دبیرستان بودم یه معلم ریاضی داشتیم .. داشت از خاطراتش تعریف
میکرد .میگفت یه بار شب عید کلی کار سرم ریخته بود . نه نمونه سوال های ریاضی
(که قرار بوده واسه کتاب گاج فکر کنم )بنویسه رو ننوشته بودم و مهمون هم قرار بود بیاد .
و کلی کارای کوچیک و بزرگ .
بعد تو این هاگیرو واگیر که دیدم به هیچ کدوم از کارام نمیرسم برداشتم دو تا پسرام ( که کوچیک بودن)
نشوندم و موهای سرشونو از ته تراشیدم
حالا مو تراشیدن با عکس گذاشتن تو وبلاگ قابل قیاس نیست ولی ما اینیم دیگه 
(امتحانای خیلی هاتون تموم شده و من براتون دعا کردم .حالا نوبته شماست که واسه من دعا کنید 
.
به همین راحتی . افرین 
)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ