57 - بالاخره .....
امروز طراحی داشتیم .. همه این چیزایی رو که استادمون یاد میده بلدم چون
قبلا گرافیک خوندم
ولی !!!
حتی بعضی از بچه هایی هم که سابقه طراحی دارنو گرافیک خوندن چیزایی که من بلدم بلد نبودن !!
یه پرسپکتیوه ساده : o
یه صندلیه ساده رو کشیدن ! 
من امروز قدر معلم های طراحی هنرستانمو دونستم .. شاید اون زمان از دستشون حرص میخوردم ..
شاید فکر میکردم سخت گیرن : |
ممنون خانم برخواه .. ممنون خانم خضرایی .. یهو سره کلاس دلم براتون تنگ شد .. : (
+ هیچ وقت نتونستم مغرور باشم .. بالاخره منم ضعف هایی دارم و میدونم
بعضی وقت ها مغرور بودن هم لازمه تو زندگی . نه ؟
شاید افرادی که مغرورن خودشونو بی نقص میدونن
ولی من نتونستم هنوز همچین فکری داشته باشم !! میشه بهم یاد بدین مغرور باشم ؟
انگار مغرورها تو زندگی موفق ترن !!!!
+ دیروز بالاخره در سن 18 سال 7 ماه 28 روز موفق شدم اخرین قسمت آنه رو ببینم .. 
دیانا : ( چه قدر دلم میخواست یه دوست مثله دیانا داشتم . 