61 - من برگشتم
سلام .. 25 مهر بود که احساس کردم بهتره چند روز به اینجا سر نزنم ..
![]()
تمام راه هایی هم که امکان نظر دادن بود رو بستم !
بعضی وقت ها نبودن یا دور بودن هم لازمه ! قبول دارین ؟ ![]()
دیروز یعنی 30 مهر یه کلاس داشتیم وقتی تموم شد ..بعدش رفتم یه کلاسه دیگه ..
هنوز هیچ کدوم از بچه ها نیومده بودن .. که این خلاقیت ها به ثبت رسید ![]()

کلا عادت کردم حتی وقتی تو دفتر خاطره هم خاطره مینویسم باید شکلک بذارم ![]()
اینم کلاسمون ..فقط یه کلاسمون اینجاست برای مبانی هنرهای تجسمی
حس خوبی بود که هیچ کس نبود .. از بس بعضیها جیغ جیغوان ادم ارامش نداره ![]()


وقتی مدرسه میرفتم خیلی دوست داشتم با گچ روی تخته بنویسم .. جزوه تفریحاتم بود : )
ولی الان با ماژیک اصلا حال نمیده : (
این چند روزی که نبودم جای من خالی بود اصلا ؟ ![]()
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۰۱ ساعت 10:47 توسط ˙·٠ я u b y ٠·˙
|